در چهار دهه اخیر، «فرار از وطن» که شاید در آغاز بیشتر به دلایل سیاسی صورت میگرفت به مرور به معضلی اجتماعی و اقتصادی برای کشور تبدیل شده است. در مقطعی، جنگ تحمیلی باعث و بانی فرار جوانان ذکوری شد که تمایلی به جنگیدن نداشتند.
سایت زنان بررسی میکند: متاسفانه داستان ترک میهن همچنان ادامه یافت و در سال ۱۳۸۸ به اوج خود رسید. اما در طی دهه اخیر شاهد خروج نخبگان دانشگاهی از کشور هستیم. «سرمایهها» و «مغزها» از چه چیزی فرار می کنند؟ شیب تند مهاجرت زنان را نیز بیشتر دیدیم. چرا اخیرا زنان از مردان در این فرار سبقت گرفتهاند؟
متاسفانه آمار علاقه هموطنان نخبه به مهاجرت به خارج از کشور تکان دهنده است. پر واضح است که مهاجرت از کشور دیگر یک استثنا نیست و در میان همه اقشار به یک امر عادی تبدیل شدهاست. شاخص «تصمیم به مهاجرت» وضعیت افرادی را نشان میدهد که با یک تصمیم جدی برای مهاجرت از کشور برنامهریزی و اقدام عملی کردهاند. رصدخانه مهاجرت ایران این شاخص را در سه گروه بررسی کردهاست. نتایج این بررسیها نشان میدهد که ۵۰ درصد از فعالان حوزه استارتاپ، ۴۰ درصد از پزشکان، پرستاران، محققان و اساتید دانشگاهی و ۴۴ درصد از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها تصمیم به مهاجرت دارند.
یکی از پرسشهایی که همواره بر سر راه مهاجران قرار دارد، میل بازگشت آنها به کشور بعد از مهاجرت است. این شاخص در بررسیهای رصدخانه مهاجرت ایران نشان میدهد ۵۵ درصد فعالین حوزه استارتاپها معتقدند بعد از مهاجرت قطعاً به کشور برنمیگردند، ۳۷ درصد دانشجویان و فارغتاتحصیلان دانشگاهی در کنار ۳۳ درصد پزشکان و پرستاران هم با پاسخی مشابه احتمال بازگشت به کشور را صفر میدانند. با این وجود ۳۹ درصد پزشکان و پرستاران و همچنین ۳۰ درصد دانشجویان شرکت کننده در این پژوهش معتقدند بازگشت آنها به کشور بعد از مهاجرت، بستگی به شرایط آتی ایران دارد. دردآور است که بدانیم که بر اساس آخرین آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران، ۳۷ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی، ۲۵ درصد از مشمولان بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد از رتبههای زیر هزار کنکور سراسری، مقیم کشورهای دیگر هستند.
تبعیض علیه زنان و عدم وجود برابری جنسیتی، از مهمترین مسائلی هستند که در کشورهای مختلف از جمله ایران بسیار مطرح میشوند و زنان آن جوامع را با مشکلات متعددی مواجه میکند. بسیاری ار کارشناسان امور اجتماعی اعتقاد دارند که نابرابری جنسیتی یکی از مهمترین دلایل مهاجرت زنان است. این نابرابری جنسیتی شرایط یکسان برای مشارکت در بازار کار و فعالیتهای اجتماعی را شدیدا محدود میکند و در نتیجه دختران بر این باورند که از راه ادامه دادن تحصیلات در کشورهای غیر از ایران میتوانند در شرایط متساویتری به موقعیتهای برتری نسبت به گذشته دست بیابند. براساس گزارشی که صندوق بینالمللی پول منتشر کرده، آمار سالانه خروج ایرانیان تحصیلکرده، بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر است.
بیشتر بخوانید:
زنان زیادی پس از فارغالتحصیلی در رشتههای علمی و فنی به خارج مهاجرت کردند. با توجه به شهرت مریم میرزاخانی، مهاجرت بیبازگشت وی، در ذهن دانشگاهیها و اهالی فرهنگ به عنوان نقطه عطفی از «فرار مغزها» در تاریخ کشورمان بحساب می آید. خانم مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ موفق به دریافت مدال «فیلدز» از اتحادیه جهانی ریاضیات شد. فیلدز، مدالی بسیار ارزشمند و مهمترین جایزه برای ریاضیدانان در جهان بشمار میرود. پس از ابتلاء به سرطان، سرانجام مریم میرزاخانی در سن ۴۰ سالگی در کالیفرنیای آمریکا درگذشت. ۱۲ مه مصادف با ۲۲ اردیبهشت، روز تولد پروفسور مریم میرزاخانی روز جهانی «زنان در ریاضیات» نامگذاری شد.
کارشناسان امور اجتماعی دلایل اصلی مهاجرت را به درستی وضعیت نابسامان اقتصادی و نتیجتا معضلات معیشتی، گرانیهای لجامگسیخته و فقر، عدم اشتغال کافی و بیکاری، و تحریمهای اقتصادی و در معنای وسیع کلمه، نبود «امنیت مالی» برمیشمارند. اگر ریزبینانهتر به موقعیت زنان در جامعه بنگریم، فرار از نابرابریهایی که هر روز با آن روبرو هستند، محدودیتهایی که ریشه در قوانین مردسالارانه و تبعیض آمیز در کشورمان دارد و مشکلاتی که آنان را از رسیدن به جایگاه برحق خود باز میدارد، بزرگترین دلیل برای پناهندگی به کشورهایی است که برای آنان فرصتهای برابر و موقعیتهای شغلی مناسب فراهم کرده و نوید آیندهای بهتر را میدهد. بر پایه بررسیهای سالنامه مهاجرت ایران، آمار چند سال اخیر نشانگر این حقیقت است که حدود ۴۰ درصد از پناهجویان ایرانی را زنان تشکیل میدهند.
عدم حضور زنان در مقامات عالیرتبه کشور نشانگر نابرابری فاحش و گستردهای است که زنان کشور را از مشارکت در امور اجرایی و اداری کشور ناامید و مأیوس میکند. کابینهای که در آن حتی یک زن در پست وزارت جای ندارد، که گویی جمعیت این کشور را فقط مردان تشکیل میدهند، بیشک به ناامیدی زنان میانجامد. کابینه دولت سیزدهم حکایت از عدم توجه به شایستهسالاری و تمرکز بر تفکرات مردسالارانه دارد، و البته باید توجه داشت که دولتهای پیشین نیز کارنامه مثبتی در این زمینه ندارند.
بیشتر بخوانید:
همانگونه که در عنوان این مقاله هم ذکر کردیم، شمار روزافزون زنانی که برای مهاجرت و خروج از ایران کمر همت را میبندند، موضوعی قابل تأمل است. فشارهای متمادی و رو به ازدیاد بر روی زنان کشور و عدم حمایت نظام از زنان و در موارد مشهودی تبعیضهای علنی از طرف جامعه، نظام، دولت، مجلس و مخصوصا قوه قضائیه، هر روز بیش از روز پیش زنان مملکلت را دلسرد و ناامید میکند. نبود امکانات برای دستیابی به حقوق مساوی، عدم وجود فرصت برای مشارکت در عرصههای قانونگذاری و اجرایی و مضافا فشارهای مربوط به مسائلی که دغدغه جامعه نیست، قشر متمایل به مهاجرت و خروج از ایران را از طبقه نخبگان و تحصیلات عالیه کردگان و متخصصان پایین آورده و شامل افراد غیرمتخصص و زنانی که دیگر هیچ امیدی به ماندن در ایران ندارند، نموده است.