انسیه خزعلی، معاون نهاد ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده در جشن بزرگ دختران آفتاب به هویت زنان اشارهای داشت و مدعی شد که «دختر ایرانی با عفاف، تقوا، متانت، عقل و درایتش و با نگرش صحیح، بینش الهی و کنش فعال و خستگی ناپذیرش نمونه اعلای یک زن متعالی را به جامعه جهانی ارائه خواهد داد.»
سایت زنان بررسی می کند: وی همچنین اشاره ای کنایه آمیز به ماجرای فیلم عنکبوت مقدس کرد و گفت «دختر ایرانی نه آن دختر عنکبوتی است که غرق در منجلاب نا پاکی هاست.» شاید این تعبیر برای دخترانی که در تعریف دختر ایرانی از دیدگاه خانم خزعلی نگنجند توهین آمیز هم باشد. در واکنشهایی که پیش از این به فیلم عنکبوت مقدس نشان داده شد مقاله ای از رجانیوز قابل توجه بود. در این مقاله که استقبال چهره های اصلاح طلب از اهدای جایزه کن به بازیگر زن ایرانی توسط شخصیتهایی چون آذر منصوری و محمدعلی ابطحی را به باد انتقاد گرفته اشاره ای به قضیه محمدعلی نجفی شهردار تهران شد که با ضرب گلوله همسر خود را به قتل رساند. در این مقایسه، نگارنده مقاله رجانیوز میگوید در آن زمان اصلاح طلبان برای حمایت سیاسی از هم حزبی خود، میترا استاد، همسر مقتول نجفی را «پرستو» خواندند تا از گناه نجفی بکاهند و یا از این آب گلآلود علیه نهادهای امنیتی ماهی بگیرند. در همه این موارد جای تأسف است که در دعواهای سیاسی و حزبی، این دختران ایرانی یا عنکبوت میشوند و یا پرستو.
به راستی چرا تا این حد در کشور ما، زن و هویت زنانه مایه مباحثات و مجادلات سیاسی و حکومتی است؟ چرا تا این حد زن بیگانه است؟ چرا حالا و در قرن بیست و یکم میلادی و یا قرن پانزدهم هجری شمسی، حاکمیت می خواهد به طور دستوری برای زنان هویت آفرینی کند؟ آیا این بررسی ها را برای مردان هم انجام دادهایم یا تنها چون زن را موجودی بیگانه میانگاریم در تلاشیم هویت های اجباری برای او تعریف کنیم؟ واقعیت این است که در آموزه های دینی ما هیچ برتری ذاتی میان زن و مرد وجود ندارد و همانطور که یکی از پژهشگران حوزه مطالعات زنان اشاره کرده «در مورد مبدا و هدف خلقت روح، هیچ دلیل قطعآوری و یا حتی شک آور دینی مبنی بر طفیلی بودن روح زن نسبت به مرد وجود ندارد.» خدا را شکر!
یکی از موارد جالب توجه در چند هفته اخیر فاصله قابل ملاحظه میان دیدگاههای مسئولین نسبت به زنان و نیازها ، دغدغهها و مطالبات واقعی زنان یا همان دختران ایرانی است. از یک طرف حکومتیان الگوهایی مانند مادری و فرزندآوری و جریانسازی برای نظام و دفاع از آن را مطرح میکنند و از سوی دیگر واقعیتهای جامعه نشان میدهد زنان خواستار نوع نگرشی متناسب تر با مقتضیات زمان و رفع تبعیضهای جنسیتی در چارچوبهای قانونی و اجرایی کشور هستند.
بیشتر بخوانید:
- تناقض نهادهای متولی جمعیت و عملکرد نهادهای دولتی
- هیچ تمایلی برای پایان دادن به تبعیض وجود ندارد
- بهشت زیر پای مادران نیست
حال مدتی است که نهادهای متصدی امور و گاها غیر متصدی به سختی در تلاشاند تا هویت دختر ایرانی بازتعریف شود. عموما آنچه در این حرکتها و اقدامات دیده میشود نسخه پیچی ایدئولوژیک برای زنان است تا بازهم مردان بیایند «زن مسلمان ایرانی» را تعریف کنند! همانگونه که در مقاله هویت اجباری، ظرفیتهای اختیاری هم توضیح دادیم «فاصله این جریانهای هویتساز با واقعیات جامعه و خواستها و مطالبات مردم بیشتر به بحران هویت منجر شده تا رسیدن به یک هویت مشترک ملی یا دینی. وضعیت زنان و هویت زنانه هم در میان دعوای هویتسازان و هویتطلبان له شده است.»
مهمترین کاری که یک زن میتواند در زندگی خود انجام دهد حرکت در مسیر شکلگیری هویتش است. شناخت یک زن از خود و اینکه چگونه خود را تعریف کند زیربنای حرکت او در مسیر زندگی است. وقتی یک زن هویت خود را تعریف میکند، نقش وی به تبع آن در جامعه نمود پیدا خواهد کرد. حاکمیت اما روش معکوسی را پیش گرفته و سعی دارد هویت زن را بر اساس نقش اجتماعی-سیاسی و توقع حاکمیت از وی تعریف کند. این روش مثل این است که بگوییم چون حاکمیت تصمیم گرفته که کارخانه تاسیس کند همه پسربچهها باید کارگر بار بیایند!
به گفته عاطفه سعیدی نژاد، مدیر کل امور بانوان سازمان تبلیغات اسلامی، از جمله اقدامات این اداره تشکیل کارگروه «جهاد تبیین» است، زیرا زنان با استفاده از ابزار هنر و تأثیرگذاری فردی، خانوادگی و اجتماعی خود، در خط مقدم این جهاد حضور دارند. سازمان تبلیغات اسلامی تفاوت تفکرات سنتی و مدرن را عامل سردرگمی نقش و مسئولیتپذیری نسل نوجوان و جوان میداند و معتقد است این مسئله دختران را تحت تأثیر قرار داده است. تفکر این سازمان در خصوص مطالبه برابری اقتصادی میان زن و مرد در جامعه بر پیشفرض تقابل الگوی غربی و اسلامی بنا شده است. این سازمان میپندارد دختران ایرانی مورد هجوم رسانهای قرار گرفتهاند و الگوهای موجود در رسانهها و فضای مجازی امنیت روانی دختران ایرانی را بر هم زده و زنان باید در برابر «ذائقههای انحرافی» از طریق جهاد تبیین واکسینه شوند.
دیدگاهی که توسط سازمان تبلیغات اسلامی و از زبان مدیر کل امور زنان آن مطرح میشود مبنا را بر این گذاشته که نقش زن از پیش و در سنت و یا ایدئولوژی تعریف شده و اکنون باید توسط حاکمیت تعیین شود و حال باید برگشت و هویت زنان را بر مبنای آن تعریف کرد و او را از «ذائقههای انحرافی» دور نگه داشت. انگار زنان به جای اینکه خود را تعریف کنند، باید ببینند حاکمیت چگونه آنها تعریف میکند؟
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که در جهان امروزی ساختارهای اجتماعی برآمده از نهادهای مدرن، در شکلدهی هویت فردی تأثیرگذارند، اما به نظر میرسد در جامعه ما نهادهای سنتی که قدرت غالب فرهنگی را ندارند میخواهند به زور خود را به حیطهای وارد کنند که پذیرشی برای آن نیست و یا دیگر تأثیرگذاری لازم را ندارند مگر به زور وضع قوانین تبعیض آمیز.
از این رو، زنان مسئولی چون خانم انسیه خزعلی و یا عاطفه سعیدی نژاد باید بدانند که هویت آنها هم محصول یک جامعه مردسالار است و باید با این آگاهی به جای اینکه به زنان بگویند چگونه باشند، یا نباشند، به سازمانها و نهادهای متبوع خود و به مجلس و سایر نهادهای مرتبط با زنان گوش زد کنند که در رفع قوانین تبعیضآمیز بکوشند.