رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان و اعضای تشکلهای دانشجویی، دانشگاه را جزو اساسی ترین مسائل انقلاب خواندند و خواستار مطلبهگری قشر دانشجو شدند. رهبری تأکید کردند که «جوان دانشجو، امروز باید با تفکر و اندیشه ورزی، عمیق شدن در مسائل اصلی کشور و پرهیز از هرگونه انفعال و ناامیدی، آرمانهای انقلاب و کار جدی و واقعی را از مسئولان مطالبه کند.»
سایت زنان بررسی میکند: البته جای تأسف داشت که در قبال خیل عظیم دانشجویان دختر در میهن عزیزمان که بیش از پنجاه درصد کل دانشجویان کشور را تشکیل میدهند، دگر بار، فقط خانم زهرا سادات رضوی علوی به نمایندگی از طرف زنان به تریبون درد دل با رهبری دست یافت و بقیه نمایندگان را آقایان تشکیل میدادند. ولی جا دارد که از آقای علی بزرگخو، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان کشور (دفتر تحکیم وحدت) که در دیدار تشکلهای دانشجویی با رهبر معظم انقلاب، به نمایندگی از این اتحادیه دانشجویی سخن گفت تشکر کرد که لااقل چند کلامی در مورد زنان صحبت کرد.
نماینده دفتر تحکیم وحدت، بهدرستی بر فرمایشات رهبری صحه گذاشت و موضوع مطالبهگری را پیش کشید. علی بزرگخو با شکوه و شکایت از نمایندگان مجلس، خطاب به رهبری چنین درد دل کرد که «هر زمان نمایندگان مجلس را بابت بر زمین ماندن اصلیترین وعدهشان مواخذه کردیم، پشت صفت انقلابی قایم شدهاند.» ایشان مستقیما از رهبری درخواست کرد که این صفت را از نمایندگان مجلس پس بگیرند تا فرزندان این مرز و بوم در دانشگاهها بتوانند بدون برچسب خوردن، به نقد منصفانه بپردازند.
بزرگخو در ادامه با اشاره به مسائل زنان شکوههایش را با این بیان ادامه داد که عدم مسئولیتشناسی در برخی حوزهها، به صورت جدیتری از عدم پاسخگویی دیده میشود. وی به چندین نهاد گوناگون در کشور اشاره کرد که مسئول اندیشیدن و برنامهریزی در حوزه زن و خانواده هستند اما اذعان داشت که همه این نهادها روی هم، توان راهبری حتی یک برنامه موفق در این سالیان را نداشتهاند. پرواضح است که امروز، در زمینه دسترسی زنان به تحصیلات عالیه، پیشرفتهای رخ داده است، اما بزرگخو، مسئله اصلی و اساسی را «عدم تفکر و ترسیم نقشه راه برای زندگی زنان» دانست. ایشان انگشت را روی بزرگترین معضل جامعه قرار داد و بهدرستی توضیح داد که مشکل اینجاست که در هر نهاد و سازمانی، مشاور یا معاون امور زنان و خانواده داریم، اما، به دلیل روشن نبودن تکلیف جمهوری اسلامی با حوزه زنان، عملا این مناصب به جایگاههای تشریفاتی بدل شدهاند.
بیشتر بخوانید:
نماینده دفتر تحکیم وحدت، موضوع را اینگونه توصیف کرد که ما در افق انقلاب اسلامی، انتظار فراگیری الگوی زن مسلمان ایرانی را داریم اما در عمل دچار سیاستهای واگرا در این حوزه شدهایم. ایشان درد جامعه را اینگونه شرح داد که در همین روزها که جامعه درگیر بحران جمعیت است؛ برخی اساتید دانشگاه، دانشجویان مادر را حتی به اتاق خود راه نمیدهند! از طرفی از اهمیت حضور زنان در تصمیمگیریها گفته میشود؛ اما در عمل، مسیر ورود زنان به عرصههای سیاسی، با سدهایی مواجه است که حتی بعد از ورود هم، احتمال اثرگذاری خیلی کم است و زنان عملا باید عطای سیاست را به لقایش ببخشند! رسیدن به آرمان زن مسلمان ایرانی را در تدوین و مهندسی نقشه راه مناسب برای آن میدانیم، ولی تجربه این سالها نشان داده است که هیچ ارگانی مرجعیت پیگیری این موضوع را بهعهده ندارد. ما در نظام مردمسالاری دینی، نیازمند تشکیل و تقویت حلقههای میانی زنان و دغدغهمندان این حوزه هستیم و انتظار میرود ساختار فعلی اصلاح، و در جهت تسهیل این مسیر بازسازی شود تا راه، برای تضارب آرا و گفتگوی سرمایههای جوان و متخصص کشور باز شود.
بیشک اینگونه موارد ذکر شده توسط علی بزرگخو همگی به گوش شنونده خوش آیندند چراکه همگی حرفهای حق و حقیقت هستند. اما تا زمانیکه این حرفها از یک گوش وارد میشوند و از گوش دیگر خارج، زدن آنها چه سودی دارد؟ مگر همین خانم زهرا سادات رضوی علوی نبود که پنج سال پیش هم به نمایندگی از طرف دفتر تحکیم وحدت، در دیدار با رهبر معظم انقلاب، مشابه همین حرفها را زدهبود. ایشان که درآن زمان فقط کمی جوانتر بود، در آن موقع هم بهدرستی شکوه و شکایاتش را در محضر رهبری بیان کرد. وی از موضوع مغفول مانده زنان درددل میکرد و بهدرستی میگفت که زنان نیمی از پیکره جامعه هستند و رسالت خطیری چون تربیت نسل آینده را بهعهده دارند، اما متاسفانه پس از گذشت سالها از انقلاب اسلامی، نه بانوان دید کامل و دقیقی به جایگاه و نقش زن دارند و نه مردان جامعه ما!
ایشان در آن زمان هم از خواب غفلت گونه آقایان ارزشی گلایه کرد که جامعه نیازمند حضور اجتماعی–سیاسی و فرهنگی زنان انقلابی است و درد اینجاست که در پس ذهن جریان ارزشی، هیچ لزومی برای حضور زنان در جامعه نیست! گویی در این زمینه، جامعه ارزشی ما را خوابی غفلت گونه فرا گرفته است. ایشان مستقیما از مقام معظم رهبری خواست که تکلیف وضعیت را مشخص کنند چراکه در حالیکه رهبری به معرفیکردن الگوی زن مسلمان ایرانی امر کردهبودند، اکثر آقایان ارزشی جامعه چنین الگویی را باور نداشته و در مقابل تحقق آن ایستادگی میکنند. اگر دیر شود و بانوان انقلابی به جایگاههای مهم تصمیمسازی در سطح کلان جامعه نرسند، دیدگاههای متفاوتی به الگوی زن موفق در عرصه سیاسی و اجتماعی میرسند. ایشان از ضرورت حضور اجتماعی زنان هم گفتهبود که پس از گذشت ماهها از ابلاغ سیاستهای کلی خانواده توسط رهبری، چطور است که مجموعهای نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که حافظ ارزشهای انقلاب و اسلام است، در زمینه اجرایی نمودن سیاستهای کلی خانواده کاری نکردهاست؟ حوزههای علمیه، به ویژه حوزه خواهران برای عملیاتی کردن سیاستها در این زمینه چه کردهاند؟
هرچند اینگونه سخنان و شکوهها و شکایتها مرتبا به حضور رهبری ارايه میشوند و رهبر معظم انقلاب هم آنها را به مسئولان گوشزد میکنند، ولی جای تأسف دارد که تغییرات واقعی و حقیقی صورت نمیگیرد و اوضاع هر روز از روز قبل بدتر میشود. حضور بسیار کمرنگ زنان در نمایندگی از طرف دختران دانشجو در اینگونه ملاقاتها از نمک روی زخم هم آزاردهندهتر است چراکه حتی اجازه ابراز همین حرفهایی که به هیچ نتیجهای نمیرسد را هم نمیدهند تا چه رسد به اجرایی کردن آنها. پنداری دانشجویان دختر اصلا بهحساب نمیآیند. اهم محورهایی که از سوی دانشجویان در آخرین دیدار با رهبری مطرح شده بودند به شرح ذیل بودند که در آنها واقعا جای مسائل زنان خالی است.
– ضرورت ایجاد تحول در نظام حکمرانی با تکیه بر ظرفیتهای موجود
– بهروزرسانی نرمافزار اداره کشور با تحول در ساختارهای کهنه و ایجاد سازوکارهای جدید
– تحقق حکمرانی عادلانه- صادقانه و شجاعانه
– لزوم پرهیز از مدرکگرایی و حرکت به سمت علمِ کاربردی در دانشگاهها
– ضرورت تمرکز نهاد علم بر مسائل مبتلابه نظام
– لزوم ایجاد بسترهای لازم برای پویایی مباحث فکری و تبادل نظر در دانشگاهها و حوزههای علمیه
– تأکید بر صیانت از اصل تفکیک قوا و شئون قانون اساسی
– لزوم حفظ استقلال نهاد قانونگذاری از نهادهای سیاستگذار
– ضرورت به ثمر رساندن نهضت شفافیت
– تأکید بر مطالبه مسئولیتشناسی از کارگزاران، عناصر سیاسی و عناصر فکری نظام و پاسخگویی به افکار عمومی
– لزوم وفای به عهد انتخاباتی مسئولان
– ضرورت مواجهه درست و اقناعی با مسائل جوانان، بویژه زنان
– و طرح نکاتی درباره ملاحظات مطالبهگری، عدالتخواهی و حدود آن.