در دومین نوشته از سری مقالههای مربوط به «مقایسه موقعیت زنان در کشورهای توسعهیافته»، شرایط زنان در کشور آلمان را بررسی میکنیم
سایت زنان بررسی می کند: هر چند ممکن است نگرش، بررسی و مقایسه شرایط زندگی زنان در کشورهای توسعهیافته با شرایط زنان در میهنمان، باعث دلسردی و حتی رنجش بانوان ایرانی بشود چرا که موقعیت زنان در کشورهای توسعهیافته را ندارند، ولی در کل، به عنوان زنان ایرانی که جزوی از زنان جامعه جهانی هستیم، باید به پیشرفتهای حاصله، در هر کجای جهان که باشد بپردازیم، از آنها بیاموزیم و حتی به آنها افتخار کنیم. بهبودی شرایط زندگی هر زنی در هر نقطهای از جهان، به پیشبرد اهداف کلی زنان در همه مناطق و ممالک یاری میکند.
آلمان، به عنوان مثال، کشوری است که بعد از جنگ جهانی دوم، از زیر آوار خرابهها و همچنین از زیر ظلم و جوری که بر سر مردمش، مخصوصا بر سر زنان آلمانی آمد، بیرون آمد. با کوشش و از خودگذشتگیهای فراوان، ظهور مجدد آلمان در جامعه جهانی، افتخارآمیز بود و آلمانیها، این چالش بیسابقه را سربلندانه به پایان رساندند. در برلین، پایتخت آلمان، مجسمه دوازده متری یک سرباز شوروی سابق را میبینیم که در یک دستش شمشیر و در دست دیگرش یک دختر بچه آلمانی قرار گرفته و این سرباز روس، در عین حال، صلیب شکسته نازیها را زیر پا له میکند. این مجسمه، تبلیغی با این مضمون است که «ملت شوروی، تمدن اروپا را از دست فاشیسم نجات داد» ولی واقعیت این است که عده کثیری از مردم آلمان، به این مجسمه لقب «یادبود متجاوز گمنام» را میدهند. هرچند این واقعیت هنوز هم در روسیه یک موضوع تابو بشمار میآید، اما برای همه معلوم و مشخص است که سربازان استالین، در مسیر رسیدن به پایتخت آلمان، زنان بیشماری را مورد تجاوز قرار دادند. زنان آلمانی اما از زیر خاکستر جنگ و خرابی سر بر آورندند و همتا و همراه با مردان کشورشان را بازسازی کردند.
پس از جنگ جهانی دوم که تقریبا به نابودی کامل بسیاری از کشورهای اروپایی منجمله آلمان انجامید، مردم این کشور با پشتکار فراوان به بازسازی کشورشان پرداختند. در خصوص امور زنان، وزارتخانه زنان، خانواده، سالمندان و جوانان کشور فدرال آلمان تشکیل شد که در سالهای بین ۱۹۵۷ تا ۱۹۹۴ نامش را چند بار تغییر داد. البته همواره این وزارتخانه اهداف خاصی را برای بهبودی شرایط زندگی زنان در نظر داشت و به مورد اجرا در میآورد. این وزارتخانه برای توجه بیشتر به موضوعاتی مانند وضعیت اشتغال زنان، چه از نظر حضور کمرنگ در مشاغل مدیریتی و چه از نظر عدم برابری دستمزد زنان و مردان و همچنین ارتقای سهم پایین زنان در ردههای بالای کاری و موارد مشابه کار و کوشش میکرد. انتخاب خانم «آنماری رنجر» به عنوان رئیس پارلمان آلمان (بوندستاگ) نقطه عطفی در روند پیشرفت زنان در کشور آلمان بود. او که از سال ۱۹۵۳ میلادی به بوندستاگ راه یافته بود، پس از چند سال نمایندگی در پارلمان، به درجههای بالای سیاسی در حزبش دست یافت و نهایتا در سال ۱۹۷۲ میلادی اولین زنی بود که مقام بسیار مهم ریاست بوندستاگ را بهدست آورد. ایشان راه را برای زنان دیگری در عرصه سیاسی آلمان و مخصوصا در حوزه نمایندگی پارلمان گشود که متعاقبا به انتخاب خانم «ريتا زوسموت» بهعنوان رئیس بوندستاگ در سال ۱۹۸۸ میلادی و همچنین به گزینش خانم «بربل باس» در این پست مهم در سال ۲۰۲۱ انجامید. شایان ذکر است که ریاست بوندستاگ در سلسله مراتب شغلی در آلمان، دومین مقام در سطح کشور است.
بیشک، مهمترین اتفاقی که برای زنان آلمانی در طول تاریخ این کشور اتفاق افتاد، انتخاب خانم «آنگلا مرکل» بهعنوان صدراعظم آلمان در سال ۲۰۰۵ میلادی بود. ایشان که از سال ۲۰۰۲ میلادی رهبر اپوزیسیون آلمان در پارلمان بود و همچنین رهبری «اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان» را بهعهدهداشت، در طول مدت سکانداری حکومت آلمان، همواره بهعنوان «رئیس واقعی» اتحادیه اروپا و همچنین «قدرتمندترین زن جهان» نیز شناخته میشد. بسیاری از صاحبنظران او را « رهبر جهان آزاد» توصیف کردهاند. خانم مرکل که در آلمان شرقی و تحت سلطه شوروی سابق بزرگ شده بود، با فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۸۹۸ میلادی، فضا را برای گرایشهای آزادیخواهانه و دموکراتیک خود باز دید. او که در پیش از اتحاد دوباره آلمان عضو حزب «بیداری دموکراتیک» بود، بهعنوان سخنگوی این حزب، فریادهای آزادیخواهانه را از شرق به غرب آلمان ارسال میکرد. او در حالی که در آلمان شرقی و در یک حکومت کمونیستی بزرگ میشد، درباره دوران کودکیش گفته بود که «هیچ سایهای کودکیاش را تاریک نکرده است.» خانم مرکل به واسطه هوش سرشاری که داشت توانسته بود در آلمان شرقی به عنوان دانشمند و محقق مشغول به کار شود ولی همواره از وجود دیوار برلین غمگین بود و در سخنرانیهایش، پس از دستیابی به پست صدراعظمی آلمان، از اینکه «وقتیکه پیاده به خانه میرفت، دیوار برلین زندگیاش را محدود کردهبود» و این موضوع موجب میشد که او «احساس یأس و دلسردی کند» همیشه شکوه و شکایت میکرد.
پیشرفت زنان در آلمان به عرصه سیاسی کشور محدود نمیشود و در حوزههای حقوقی، اقتصادی و حتی نظامی هم این پیشرویها کاملا مشهودند. کشور آلمان بهعنوان یکی قدرتمندترین اقتصادهای جهان، محیط کار و پیشرفت را برای زنان هموار کردهاست. در سالهای اخیر، جامعه آلمان برای تساوی زن و مرد سخت کوشیدهاست. تا قبل از دهه ۷۰ میلادی در این کشور هنوز محدودیتهایی وجود داشت. مثلا زنان بدون اجازه شوهر اجازه کار کردن نداشتند. ولی این قوانین سنتی و واپسگرایانه بهسرعت جایشان را به قوانین مدرن و مبنی بر تساوی حقوق زن و مرد واگذار کردند. یکی از اصول قانون اساسی آلمان به صراحت بیانگر این تساوی حقوق است و چنین میگوید که «مردان و زنان حقوق مساوی دارند. دولت با جدیت از تساوی حقوق زن و مرد حمایت میکند و در برطرف کردن نابرابرایهای موجود میکوشد»
همانگونه که در نوشتههای دیگر هم به کرات ذکر کردهایم، بررسی شرایط زنان در کشورهای جهان میتواند به بازبینی شرایط زنان ایرانی و بهرهگیری از قوانین کارآمد و مثبت در کشورهای دیگر بیانجامد. زیرساختهای قانونی از یک سو و حضور زنان در عرصه سیاست و فعالیت اجتماعی از دیگر سو میتواند در تعامل با هم به بهبود وضعیت حقوق زنان در کشور بیانجامد. در ایران فعالیت زنان تا حد زیادی در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی محقق شده ولی هنوز تلاشهای زیادی باید کرد تا زیرساختهای لازم قانونی برای حفظ حقوق زنان و تضمین پیشرفت آنها در اجتماع فراهم شود.