سالگرد بازگشت امام خمینی (ره) به کشور فرصتی دیگر برای مرور دستاوردهای جمهوری اسلامی در چهل و سه سال گذشته در تمام عرصههای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی و مسیری است که در بیش از چهار دهه توسط دولتها و ملت ایران تا به امروز طی شده است، به ویژه در زمانی که همه ارکان جامعه طبق فرموده رهبر معظم در راستای گام دوم انقلاب باید در حال پیشروی به سوی آرمانهای انقلاب ۵۷ با هدف جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی باشند.
سایت زنان بررسی می کند: در چنین موقعیتی بد نیست به بررسی این مطلب بپردازیم که آیا با گذشت چهل و سه سال از انقلاب اسلامی، شرایط زنان امروز با بینش بنیانگذار انقلاب همخوانی دارد، و آیا فرصتهائی که قرار بود انقلاب اسلامی در عرصههای اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی برای زنان بوجود آورد فراهم شده است؟
امام خمینی (ره) نه تنها نقش زن را در خانه و خانواده حائز اهمیت می دانستند، بلکه در اندیشه ایشان زنان نیز میبایست در تمامی ابعاد و شئون اجتماع دخالت داشته باشند زیرا جامعه تنها به دست مردان نمی تواند آباد شود. ایشان بر حضور فعال زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی و مشارکت در صحنههای مختلف تأکید داشتند. امام خمینی معتقد بودند که زن باید در سرنوشت خود دخالت داشته باشد و فرموده بودند خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند و این تکلیفشان است. امام راحل زنان را حاکم بر سرنوشت خود، انسانساز و مربی جامعه میدانستند و برای حفظ انقلاب و اسلام از آنان استمداد میطلبیدند.
متاسفانه گذشت چهل و سه سال نتوانسته در دید سنتی جامعه نسبت به زن و مقام زن تغییری حاصل کند و با وجود پیشرفتهای تحصیلی، علمی و بهداشتی که نصیب زنان کشورمان شده، بر خلاف سخنان امام خمینی زنان نتوانستهاند در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند. افزون برآن، حقوق اجتماعی زنان که طبق منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسیده و بر این اعتقاد استوار است که زن و مرد در اسلام در برخورداری از فطرت و سرنوشت، امکانات، و کسب ارزشها در برابر خداوند یکسان هستند، مورد بیاحترامی و بیاعتنائی مسئولان و سیاستگذاران قرار گرفته است. به عنوان نمونه، در دورههای انتخابات ریاست جمهوری، نامزدی هیچ زنی توسط شورای نگهبان تائید نشده، هیچ زنی به عضویت شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام در نیامده، تعداد زنان فعال در کابینه بسیار محدود بوده، بیشتر زنان کاندیدا برای عضویت مجلس رد صلاحیت شدهاند، در بسیاری موارد پستهای بالای مدیریت به زنان برغم شایستگیشان داده نشده، و میزان اشتغال زنان با وجود صلاحیتهای تحصیلی هنوز بسیار پائین است.
آیا این همان تبعیض و نگرش سیاسی به مسائل زنان نیست؟ در حقیقت این همان پدیدهای است که طیبه سیاوشی «گسستی عجیب بین واقعیت زندگی امروزه زنان در جامعه و نظرات برخی افراد که اتفاقا نظرات خود را بازتاب سیاستهای حاکمیت می دانند» خوانده است. سیاوشی در یادداشتی مینویسد هم اکنون زنانی که به قول امام خمینی در تمامی عرصههای نهضت، انقلاب و جنگ حضور موثر داشتهاند، پس از گذشت چهل و سه سال از پیروزی انقلاب اسلامی و در گذر نسلها و به اصطلاح بلوغ جامعه میبینند که حضورشان آنچنان وجه سیاسی و نمادین مهمی پیدا کرده که اعمال قوانین و مقررات و همچنین سخنرانیهای تبعیضآمیز در مورد زنان در حال تبدیل شدن به یکی از اصلیترین نمادهای اعمال قدرت دولت به شمار می رود.
پایمالی حقوق زنان و تخریب شخصیت آنان در عرصه اجتماع که به دلیل عقاید مردسالارانه و فرو نشاندن پیشرفت زن به عنوان یک موجود برابر با مرد در جامعه صورت میگیرد، درست مخالف با دیدگاه انقلابی امام خمینی است که به گفته معصومه ابتکار، چهل و سه سال پیش با صراحت حق طلبی و عدالت خواهی زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی را منطبق با شرع و ضروری برای جامعه خواندند. نمونههای پایمالی حقوق زنان را معصومه ابتکار در مواردی مانند حق خروج از کشور و گذرنامه، حقوق مرتبط با زن در موضوع فرزند، و عدم تصویب نهائی لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت عنوان کرده است که به عنوان یک معضل ناامید کننده «در سرکوب حس سربلندی و امید اجتماعی زنان بسیار موثر است».
سرکوب زنان در خانواده، اجتماع، رسانهها و سایر سطوح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تا زمانی که سیاستگذاران و مسئولان در احقاق حقوق راستین، برابری زنان و نهادینه کردن فرهنگ تساوی گامهای موثری برندارند ادامه خواهد یافت و رویکردهایی که به گفته معصومه ابتکار تلاش میکند اختیار و قدرت را از زن سلب و تا جایی که ممکن است ولو در مواردی به صورت سلیقهای و بدون پشتوانه قانونی، او را موجودی بداند که نامش در برگه هویتی فرزندش نباشد و یا نتواند برای اخذ کارنامهاش اقدام و از حساب جاری که خود برای فرزند باز کرده، برداشت کند تنها باعث سرکوب بیشتر زنان خواهد شد.
به گفته طیبه سیاوشی، غلبه محافل سنتی و تلاش در جهت اعمال سیطره ابزاری و تقلیل زنان به سوژه امر جنسیتی هیچ نسبتی با اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی و تعبیر انسانی ایشان از زن نداشته و ندارد. نگاه به زن باید از منظر عاملیت باشد. در نگاه عاملیت محور برای زنان، قابلیتهای متعددی در حوزههای مختلف از جمله مشارکت، مدیریت و قدرت تغییر وجود دارد؛ اما معالاسف میبینیم که بخش سنتی دارای قدرت، علنا و بدون هیچ ملاحظهای انسانسازی زنان را صرفا به موضوع تولید مثل محدود میکنند و تنها زنان را در مقام مادری به رسمیت میشناسند! و در غیر این قرائت، زنان موجوداتی هستند که مایه گمراهی و ضلالت مردان میشوند و در صورت حضور در جامعه و اماکن عمومی، هیچ عاملیتی نداشته و صرفا باید به گونهای باشند و رفتار کنند که باعث گناه مردان نشوند.