لطفا عجله نکنید! قبل از اینکه برای مادران و مادری جرايم سیاسی تعریف کنید اجازه بدهید ببینیم چرا گفتیم مادری، کار سیاسی است.
سایت زنان بررسی می کند: هیچکس به اندازه ما مادران نگران آینده نیست. ما «آینده» را به دنیا میآوریم و آن را بزرگ میکنیم. تمام جنبههای زندگی برای مادران متأثر از سیاست و سیاستگذاری است، خواه از مادران شهدای دفاع مقدس یا مدافعان حرم باشیم یا از مادران خاوران و پارک لاله. خواه مادری کنشگر باشیم و یا مادر یک کنشگر. حتی اگر واقعا هم به سیاست کاری نداشته باشیم باز هم بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، تحریم، اشتغال، معیشت، پاندمی و … ما مادران را بیش از هر گروه دیگری سیاسی و نگران و مراقب سیاستگذاری و آینده کرده و میکند.
فرزندآوری از دید سیاستمداران و سیاستگذاران یک مسئله استراتژیک برای کشور و در اولویت سیاستهای نظام است. از سوی دیگر گزارشهای کاهش روزافزون اعتماد عمومی هشدار دهنده و نگران کننده است. مادران و زنان هنوز از امنیت اجتماعی، اقتصادی و حتی قانونی لازم برخوردار نیستند. با این وجود چگونه میتوان انتظار داشت که مادرانی که صلح میخواهند بدون زره و اسلحه به جنگ این معضلات بروند که در شرایط تحریمی و کرونایی صد چندان نیز شدهاند. پیشتر اشاره کردیم که برخی از این معضلات به نقل از معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده عبارتند از:
- نبود تضمین اشتغال و تحصیل زنان پس از زایمان
- عدم بسترهای مناسب جهت فرهنگسازی برای سهیم کردن پدران در تربیت و نگهداری کودکان
- فشارهای مختلف اقتصادی، نبود درآمد کافی، عدم ثبات و اطمینان از آینده شغلی برای بسیاری از جوانان، مشکلات مسکن و بالا بودن اجاره بهای آن، بالا بودن هزینه زندگی و همچنین هزینههای بهداشتی و درمانی حتی در زمینه مراقبتهای دوران بارداری و زایمان و بعد از آن
- عدم آسایش و رفاه اقتصادی، علی الخصوص امنیت شغلی و اقتصادی، اجتماعی خانوادهها
فرزندآوری باری بر دوش بانوان است و زنان شاغل درگیر دوگانه اشتغال و فرزندآوری هستند. چندی پیش فرشته روحافزا، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در خصوص مرخصی زایمان و امنیت شغلی بانوان گفته بود که مجلس باید نواقص این قانون را رفع کند وی همچنین گفت «مهمتر از نوشتن برنامه و شعار حتما باید نظارت اجرایی بر قوانین حوزه زنان وجود داشته باشد تا هر کسی نسبت به اجرای این قوانین اعتراضی داشت بتواند اعتراض خود را پیگیری نماید.» اشاره روحافزا به قوانینی است که به گفته وی سند اصلی برای حمایت از زنان و مادران است که باید با مشارکت بخشهای مختلف همچون آموزش عالی، معاونت امور زنان ریاست جمهوری، مجلس، وزارت جهاد کشاورزی، معاونت اقتصادی ریاست جمهوری، وزارت رفاه و بسیاری از بخشهای دیگر تهیه شود که با حوزه زنان مرتبط هستند.
این نمونه از مشکلات در وضعیتی بروز می کند که شرایط ازدواج میسر و نهاد خانواده به همان اندازه که برای مرد امن است برای زنان هم از منظر حقوقی امن باشد. پیشتر به شکافهای حقوقی و قانونی موجود که منجر به نوعی ازدواجهراسی و ازدواجگریزی شده پرداختیم که در درازمدت معضلات اجتماعی را دامن زده و تأثیری منفی بر فرزندآوری و امید به آینده میگذارد. ناگفته نماند که زنگ خطر مهاجرت دختران و زنان جوان مدتهاست به صدا درآمده است. (آمار مهاجرتهای داخلی و خارجی زنان و دختران را در این مقاله بخوانید).
مطالبه زنان برای حل مشکلات بیمه و رفع موانع ازدواج به خصوص توجه به وضعیت زنان سرپرست خانوار یک مطالبه فمنیستی نیست. این مطالبات بارها از سوی رئیس بسیج جامعه زنان کشور هم تکرار شده است. مینا بیابانی از دولت سیزدهم خواستهاست تا علاوه بر قوانین و مشوقهای مالی و حمایتی، برنامههای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی داشته باشد. بدون شک دولت باید در کنار مجلس و با همکاری نزدیک و همافزایی سایر نهادهای مسئول مانند سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، شهرداریها و وزارت بهداشت نه تنها شهر حامی خانواده بلکه کشور حامی خانواده و خانواده حامی مادران و زنان بسازند.
هرچند مسئولان دولتی از اقدامات فراجناحی سخن می گویند، ولی زنان و مادران کشورمان همواره قربانی بازیهای جناحی شدهاند. انسیه خزعلی، معاون رئیس جمهوری در امور زنان برای حرکت جامعه به سمت عدالت، خواهان جدیت مجلس در رسیدگی به لایحه خشونت علیه زنان شده و گفته که باید نگاه تشریفاتی به زنان را کنار گذاشت و به دور از نگاههای سیاسی خاص، با همه قشرها، گروهها، نگاهها و دیدگاهها نشست داشت و راهکارها را شنید. انشاءالله این سخنان در حد سخن باقی نماند و ما شاهد تغییر رویههای سیاستزده گذشته باشیم.
این روزها و در هفته بزرگداشت مقام زن و روز مادر، صدای مادران کمتر شنیده میشود. در عوض همه و بیشتر از همه، مردان سیاست و سیاستگذاران مرد هستند که به زنان و مادران میگویند که باید چه باشند و چگونه باشند. و یا نباشند. آیا بهتر نیست مسئولانی که دغدغه کار فرهنگی دارند به جای اینکه به تزریق هویتی خاص در جامعه و میان زنان بپردازند یا به قول خودشان برای زنان هویتسازی کنند اجازه بدهند ما زنان با تکیه بر ظرفیتهای اختیاری خود، هویت فرهنگی و اجتماعی خود را تعریف کنیم؟
همانطور که در ابتدا اشاره شد، مادری وظیفهای سیاسی است و در شرایط کنونی کشور که از یک سو مشکلات اقتصادی توان خانوادهها را گرفته از سوی دیگر درگیریهای جناحی امید اجتماعی را به ناامیدی کشانده، جا دارد به زنان و مادرانمان بیشتر اعتماد کنیم و کار را به دست کاردان بسپاریم. متاسفانه حضور زنان در دولت سیزدهم کمرنگتر از گذشته است که این امر بیش از پیش به ادامه سوءمدیریتها در حوزه زنان و خانواده و نیز فرسایش امید اجتماعی میانجامد. حاکمیت باید از زنان و مادران در عمل تجلیل کند و در این راستا، به کارگرفتن زنان و مادران لایق کشورمان اولین قدم است. بهشت را از زیر پای مادر برداریم و بهشتی درخور این «آفتاب هستیبخش» با مشارکت خود او بسازیم.