در ۱۱ آذر ۱۴۰۰ و در هفتمین کنگره سراسری حزب اتحاد ملت، آذر منصوری پس از چند سال قائممقامی، با انتخاب اعضای شورای مرکزی این حزب اصلاحطلب به عنوان دبیر کل حزب اتحاد ملت انتخاب شد. بسیاری از رسانهها از این اتفاق «بیسابقه» استقبال کردند و آن را قدمی مهم برای زنانهشدن سیاست مردانه ایران و یا بهتر بگوییم اصلاح نگاه مردانه به امور دانست.
سایت زنان بررسی می کند: دوقطبی اصلاحطلب و اصولگرا میتواند این اتفاق مهم را تحت الشعاع قرار دهد خصوصا وقتی که حزب اتحاد ملت ایران که از اصلیترین احزاب جبهه اصلاحات شناخته شده و در جناح چپ ایران در کنار مجمع روحانیون مبارز و کارگزاران سازندگی با حضور شخصیتهای برجسته سیاسی و مدیران دولت اصلاحات به عنوان احزاب تاثیرگذار اصلاحطلبان به حساب میآیند، اصلیترین منتقد دولت اصولگرای رئیسی هستند. در عین حال برای زنان و مردانی که خواستار «رجل سیاسی شدن» زنان هستند این اتفاق پر اهمیت است چرا که آذر منصوری جا پای اعظم طالقانی، فاطمه رهبر، زهرا شجاعی، مریم بهروزی، مرضیه وحید دستجردی و دیگر «رجل سیاسی» چه از جناح اصولگرا و یا اصلاحطلب گذاشت که بیشتر آنها در زمان خود در احزاب زنانه مانند جامعه زنان انقلاب اسلامی، مجمع اسلامی بانوان و جامعه زینب دبیر کل بودند اما آذر منصوری در ساختار مدیریتی مردانه به این سمت منتصب شد.
هنوز خبر این انتصاب داغ بود که اخباری هم در خصوص حکم محرومیت اجتماعی آذر منصوری توسط مالک شریعتی عضو مجلس در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب نیز منتشر شد. این نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه خانم آذر منصوری نمیتواند عضو موثر حزب اتحاد ملت شود، عنوان کرد: حتی فعالیت وی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس نیز غیر قانونی بوده است. به نظر میرسد اشاره مالک شریعتی به حکم زندان آذر منصوری در سال ۱۳۸۸ به اتهام اخلال در نظم عمومی و نشر اکاذیب و اجتماع و تبانی باز میگردد. حال باید دید پاسخ رسمی منصوری به این مدعا چیست.
فارغ از اینکه این دعوا به کجا خواهد رسید، باید اذعان کرد که نگاه مردانه و یا حتی در مواردی زنستیز در سپهر سیاسی ایران کم نیست. یادمان هست که مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود«منعی برای حضور زنان در مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود ندارد، اما مجمع جای افراد پخته و پرتجربه است.» جای خالی زنان در مجمع یا تلاش شورای نگهبان برای سد تفسیر مردانه از رجل سیاسی نشانه چیست؟ غیبت زنان در پستهای مهم اجرایی مانند وزارت و یا مناصب عالی قوه قضائیه و یا در هیأت رئیسه مجلس و یا میان حقوقدانان شورای نگهبان برای چیست؟
در کوران انتخابات اخیر ریاست جمهوری، لیلا شریف، روزنامهنگار همشهری گزارش قابل توجهی از دیدگاه مردان سیاستگذار درباره رئیسجمهور شدن زنان ارائه کرد. در این گزارش، داریوش قنبری، نماینده ادوار و فعال سیاسی اصلاحطلب اشاره کرد «اینکه تاکنون یک زن تأیید صلاحیت نشده است نشان از تفسیر مضیق و غیررسمی از واژه رجال در شورای نگهبان است و بر این اساس تا به حال این مجال به زنان داده نشده است که در انتخابات حضور پیدا کنند.» مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سیاتمدار اصلاحطلب گفت «اینکه تاکنون زنان حضور پررنگی در عرصههای مدیریتی نداشتهاند و وارد عرصه رقابت ریاستجمهوری نشدهاند مربوط به بستهبودن میدان است نه زنان.»
در مقابل، سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت زنان را مقصر عدم حضور خود در صحنه سیاسی میداند و میگوید « در شرایط موجود رئیسجمهورشدن زنان ناشدنی است و این اتفاق تاحدودی به عوامل تکوینی و باور خود زنان باز میگردد.» ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا هم در آن مصاحبه گفت: اگر مجموع زنانی را که درحوزه سیاسی و اقتصادی فعال هستند بدون درنظرگرفتن جناح سیاسیشان در یک فهرست قرار دهیم، ۲۰ یا ۳۰ اسم بهدست میآید و در مقابل اگر مردانی که در انتخابات ۱۴۰۰ ثبت نام کردهاند را در همین فهرست قرار دهیم و صرفنظر از جنسیت، به کارایی آنها توجه کنیم، شکی نیست که برای گزینه ریاستجمهوری به یک گزینه مرد میرسیم. وی افزود: هنوز کشور از نظر فرهنگی آمادگی پذیرش زنان برای وزرات و معاونت وزرا را ندارد. به مرور زمان باید فرهنگسازی شود و زنان با تکیه بر تواناییهایشان عهدهدار مسئولیتها شوند و به این ترتیب زمینه برای حضور زنان در عرصه سیاست بیش از پیش مهیا خواهد شد.
آذر منصوری در سال ۱۳۹۴ گفته بود « تا زمانی که افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان تبدیل به یک مطالبه ملی و عمومی در فضای سیاسی کشور نشود، راهی که در ۳۶ سال گذشته پشت سرگذاشتهایم، بدون تغییر ادامه خواهد یافت.» منصوری در آن زمان خواستار تبعیض مثبت به نفع زنان شد.
وضعیت ایدهآل تنها حضور زنان در سیاست مردانه داخلی نیست. برای بهبود این وضعیت میتوان رویکردهایی چون سیاست خارجی زنانه را هم اتخاذ کرد. ما باید از ابزار سیاست خارجی خود برای توجه به عدالت جنسیتی بهره ببریم، میزان مشارکت زنان در فرایند و اقدامات صلحسازی و پیشگیری از بحرانها را افزایش دهیم و از ظرفیت زنان ایران در پیشبرد روندهای جهانی که منجر به صلح، ثبات و رفاه میشود استفاده ببریم.
در چنین وضعیتی است که دبیرکلی یک زن دستکم اهمیت نمادین پیدا میکند. بارها در این سایت از اهمیت حمایت مردان و موسسات از حضور زنان در سمتها و مناصب تصمیمگیری سخن گفتهایم. نمونه موفق آن تصمیم اتاقهای بازرگانی برای افزایش حضور زنان در اینگونه سمتها است.