کودک همسری، اکنون در کشور ما رو به افزایش است. به اعتقاد برخی از کارشناسان، دلیل کودک همسری در کشور فقر اقتصادی و فقر فرهنگی است که بسیاری از خانوادهها را مجبور می کند کودکان خود را به بهانه ازدواج بفروشند.
سایت زنان بررسی می کند: آمارهای تکان دهنده کودک همسری که در سالهای اخیر نشان از روند افزایشی آن در کشور دارد تلاش مدافعان حقوق بشر برای مبارزه با این پدیده زشت را در سالهای اخیر دوچندان کرده، اما نه این تلاشها و نه هشدار روانشناسان کودک و نه دولت و مجلس هیچیک نتوانستهاند از تداوم این پدیده شرمآور جلوگیری کنند.
گزارشهای مرکز آمار ایران حاکی از آن است که تنها در سه ماه نخست سال گذشته بیش از ۷۰۰۰ ازدواج دختر بچه بین ۱۰ تا ۱۴ ساله و یک ازدواج دختر بچه کمتر از ۱۰ سال به ثبت رسید و افزون بر آن حدود ۲۶ هزار دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز ناچار به ازدواج شدند، و متاسفانه آمار مربوط به پاییز سال گذشته نشان از افزایش این آمار دارد و حاکی از ۷۳۱۷ ازدواج دختربچههای ۱۰ تا ۱۴ ساله و حدود ۳۷ هزار دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله دارد. شوربختانه آمارهای تکان دهنده در این زمینه به همین جا ختم نمی شود، زیرا کودک همسری کودک مادری را نیز به دنبال دارد و کودکی که هنوز نیاز به آغوش گرم و دستهای نوازشگر مادر خود دارد باید کودک خود را مادری کند. آمار در این زمینه نیز به راستی تکان دهنده و هشداردهنده است و نشان می دهد که در ۶ ماه نخست سال جاری ۷۹۱ کودک از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله متولد شدهاند.
تینا سادات قضاوتی، دبیر کارگروه حقوق کودک کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی معتقد است کودک همسری پوششی عرفی برای «کودک فروشی» است. بدین صورت که خانوادههایی که توانایی اقتصادی نگهداری از کودکانشان را ندارند یا بدهکارند اقدام به چنین کاری میکنند. کدام اقدامات مجلس انقلابی و دولت مردمی قرار است جلوی چنین پدیده شومی را بگیرد؟ تدوین لوایحی چون «منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال» میتواند تأثیرگذار باشد اما به اعتقاد قضاوتی تا نگرش و عقاید قضات قوه قضائیه و تفسیرشان از قانون درست نشود، نصوص قانونی تأثیرات عمیق و پایداری نخواهند داشت. به همین سیاق دولت هم اگر در این مسیر برنامهریزیهای کلان اقتصادی و کار فرهنگی را در اولویت قرار ندهد راه به جایی نخواهیم برد.
کودک همسری، که به گفته سعید رضايی پژوهشگر مسایل اجتماعی شروع دنیایی پر از تنهایی است، برای کودکان، کودکان آنها، خانوادههای درگیر و به طور کلی جامعه تبعاتی دارد که بردوش نسلها سنگینی خواهد کرد. یافتههای مرکز بین المللی پژوهش در امور زنان نشان می دهد که کودک همسری بیشترین رواج را در کشورهای توسعه نیافته و در میان خانوادههای فقیر دارد و از این رو این پدیده رابطه مستقیم با توسعه نیافتگی و فقر اقتصادی و فرهنگی دارد. اگر آمار افزایش کودک همسری را در کنار جمعیت فزاینده زیر خط فقر و زیر خط فقر مطلق کشور نگاه کنیم در مییابیم تا چه اندازه این خطر جدی و فاجعه بار است. همانگونه که پیشتر نیز اشاره کردیم، انباشت معضلات اقتصادی، فساد گسترده و سیستماتیک و فشار تحریمها علیه برنامههای هستهای و رویکردهای منطقهای نظام، باعث شده ۸۰ درصد جامعه زیر خط فقر و ۳۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق زندگی کنند. تعلل در رفع تحریمها و تأخیر در بازسازی اقتصادی کشور باعث میشود یکی از راهکارهای برونرفت از این بحران از دست ما خارج شود.
باوجود چنین آمارهای تکان دهنده، برخی مسئولین براین باورند که رویدادهای کودک همسری در کشور ما بسیار بیش از آمارهای منتشر شده است. دکتر محمود عباسی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، می گوید از منظر جرم شناسی وقتی پدیده ناهنجار اجتماعی و یا جرمی در جامعه رخ میدهد نرخ رسمی اعلام شده حداقل یک سوم پدیده مجرمانه و نرخ واقعی جرم است که در جامعه رخ داده است و طبیعتا در حوزه کودک همسری نیز نرخ واقعی ازدواجهای زود هنگام خیلی بیشتر از نرخ رسمی اعلام شده است. دکتر عباسی نیز براین باور است که دلیل کودک همسری در کشور فقر اقتصادی و فقر فرهنگی است که بسیاری از خانوادهها را مجبور می کند کودکان خود را به بهانه ازدواج بفروشند و این پدیده نه بحثی سلیقهای بلکه امری خلاف قانون است، اما متاسفانه با وجود قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در سال ۹۹ به تصویب رسید، بازهم نیاز به تدوین و تصویب لایحهای جامع در حوزه کودکان و نوجوانان برای رفع نا هماهنگیهای موجود در قوانین بیش از همیشه احساس می شود و در حوزه مدنی قوانین نیاز به اصلاح دارند.
به درستی وقتی به آمار کودک همسری در کشور نگاه می کنیم رابطه فقر اقتصادی و فقر فرهنگی با شمار ازدواجهای کودکان به خوبی نشان داده می شود که به گفته کنشگر حقوق کودکان، سمیرا دماوندی، باید از طریق آموزش به والدین، آموزش به دختران و پسران، افزایش مهارتهای خودباوری، حمایت مالی از خانوادههای نیازمند، تصویب قوانین جامع و مانع در خصوص تعیین سن ازدواج، افزایش امکانات رفاهی، تحصیلی و بهداشتی در محلههای حاشیهنشین، روستاها و مناطق کمبرخوردار، و از همه مهمتر صرف بودجه برای طراحی و اجرای برنامههای پیشگیرانه رشدمدار و اجتماع مدار با هدف ایجاد زمینه خودشکوفایی افراد جامعه به جای صرف هزینههای بسیار در جهت مقابله با جرم و آسیبهای اجتماعی انجام گیرد. دماوندی می گوید خانواده نابهنجار باعث شکلگیری نادرست شخصیتی و اجتماعی افراد میشود و همین موضوع رفتارهای نابهنجار اجتماعی را افزایش میدهد. ما چطور انتظار داریم نسلی شاد و سرزنده داشته باشیم که در جهت خودشکوفایی خود و جامعه تلاش کند در حالی که این نسل باید قبل از خودشکوفایی ازدواج کند؟
بانک جهانی در یکی از گزارشهای چند سال پیش خود هزینه کودک همسری برای کشورها را میلیاردها دلار برآورد کرده بود که یکی از دلایل آن فقر سواد و فرهنگ جامعه ذکر شده بود. هشدار بانک جهانی در این زمینه این است که در جوامعی که خانوادههای فقیر برای کاستن از مخارج زندگی کودکان بیگناه خود را در چاله ازدواج می اندازند باید آگاه باشند که به فقیر کردن و بی فرهنگی و بی سوادی نسلهای آینده دامن زدهاند.