اسفند ماه سال گذشته بود که پلیس سوریه در منطقه حماه گزارش داد: اتومبیل حامل تعدادی از افراد که برای جمعآوری نوعی قارچ به نام ترافل به شرق سلمیه در نزدکی روستای رسم الاحمر در حومه شرقی حماه رفته بودند بر اثر برخورد با مین ضد زره منفجر شد و طی آن پنج زن جان خود را از دست دادند.
سایت زنان بررسی می کند: طی سالهای گذشته دهها زن و مرد سوری در حین جستجوی و گردش در حومه رقه و دیرالزور و حماه بر اثر انفجار مینهای باقی مانده از جنگ کشته شدهاند. گزارشها حاکی است تنها ۴۵ زن در این مناطق بر اثر انفجار مین کشته شدهاند. قصه پر غصه میدانهای مین را ما در کشور خودمان هم پس از پایان جنگ تحمیلی تجربه کردیم و واقعیت این است که هرچند اکنون جنگ سوریه به پایان رسیده ولی مرگ و ویرانی برای شهروندان این کشور و بطور خاص برای زنان به پایان نرسیده است.
وقتی سخن از تلفات جنگ به میان می آید باید در نظر داشت که بخشهای مختلف جامعه به یک اندازه آسیب نمی بینند و در میان به طور کلی می توان گفت که زنان در مقایسه با مردان آسیب پذیرترند. هرچند تعداد عددی کشته شدگان مرد در جنگ سوریه بیشتر از زنان بوده، ولی زنان هم در زمان جنگ و هم در دوران پساداعش، با مشکلات بسیار گسترده و غیرقابل حلی روبرو هستند. همانطور که زهره یزدان پناه، نویسنده کتاب «اینجا سوریه است؛ صدای زنان راوی جنگ» گفته: کمتر موقعیهایی پیش میآید که هم حضور زنان و دختران در جنگ به خوبی به چشم بیاید و هم فعالیتهایشان در پشت جبهه به خوبی دیده شود و هم اینکه گاهی باید یادمان بیاید که وقتی مردی در جبهه و میدان مبارزه و دفاع، شهید یا حتی مجروح میشود، بیشترین اعضای خانواده این شهدا و مجروحان که رنجهای چنین موقعیتهایی گریبان آنها را میگیرد، زنان و دختران و مادران و خواهران و حتی فرزندان هستند؛ یعنی وقتی کلمه زن به میان میآید، بالطبع، کلمه خانواده هم درکنار این کلمه به میان میآید، و فشارهایی که در طی جنگ و پس از پایان جنگ بر زنان به عنوان ستون استواری خانواده وارد می شود، قابل احتساب نیست.
البته به طور خاص در رابطه با جنگ سوریه، آمار عددی کشته شدگان زن هم قابل چشم پوشی نیست. اخیرا کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد که جنگ سوریه طی ۱۰ سال حداقل ۳۵۰ هزار کشته برجای گذاشته است که رقم قابل توجهی از آن را زنان تشکیل می دهند. بر اساس گزارش شبکه حقوق بشر سوریه که سه سال پیش منتشر شد، از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ بیش از ۲۷ هزار زن در جنگ سوریه کشته شدهاند که حدود ۱۲ هزار نفر از آنها خردسال بودهاند و حدود ۱۶ هزار نفر بالای ۱۸ سال داشتهاند، از این میزان، بیش از ۲۱ هزار نفر در پی حملات دولت سوریه کشته شده و مابقی در درگیریها بدست نیروهای خارجی جان خود را از دست دادهاند. در همین حال داعش هم حدود ۱۰۰۰ زن را در سوریه به قتل رساند.
هرچند اعداد فوق بسیار بالاست ولی باید توجه داشت که آمار کاملا دقیقی از تلفات جانی و خشونتها علیه زنان وجود ندارد. به گزارش ایسنا، گزارش دفتر میچل باچله، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل که آمار کشته شدگان در دوره بین مارس ۲۰۱۱ تا مارس ۲۰۲۱ را پوشش میدهد، یکی از بهترین گزارشهای آماری در رابطه با تلفات جنگ سوریه است، ولی این گزارش هم تنها آمار قربانیانی را اعلام کرده که هویت کامل آنها و تاریخ و مکان کشته شدنشان مشخص است. برغم این محدودیتها، این گزارش هم تعداد کشته شدگان در سوریه ظرف ۱۰ سال را دستکم ۳۵۰ هزار نفر برآورد کرده است.
یببه گفته کمسیر حقوق بشر سازمان ملل، برای اینکه بتوان به وقایع جنگ دست پیدا کرد، باید اطلاعات مربوطه را با دقت و صحت به ثبت رساند که البته این امر در بسیاری از موارد ممکن نبوده است. میچل باچله تاکید کرده که پروژه شناسایی قربانیان جنگ سوریه به پایان نرسیده و همچنان سازمان ملل در تلاش است تا هویت کشتهشدگان جنگ سوریه را جمعآوری کند. در آمار سازمان ملل، هشت درصد قربانیان کودکان و هشت درصد نیز زنان هستند که با آمار ۲۷ هزار کشته (زن) که از سوی شبکه حقوق بشر سوریه اعلام شده قابل مقایسه است. در همین حال باید توجه داشت بسیاری از قربانیان زن و مردی هستند که هیچ گونه گواهی یا اسنادی درباره آنها وجود ندارد و برخی تخمینها، تعداد کشته شدگان زن را تا ۵۰ هزار نفر هم برآور کرده است که بر اساس این تخمین است که تعداد کل کشته شدگان جنگ سوریه، از ۴۹۰ هزار نفر فراتر میرود.
البته آمارهای فوق تنها مربوط به کشته شدگان مستقیم درگیریهای سوریه است و نه به کشته شدگان غیرمستقیم جنگ اشاره ای دارد و نه به خشونتها علیه زنان. گزارشی که در سال ۲۰۱۸ از سوی سازمان ملل منتشر شد حاکی از تجاوز به هزاران زن سوری بود که متاسفانه این جنایت از سوی هر دو طرف درگیر در جنگ صورت گرفته است. از سوی دیگر تلفات غیرمستقیم جنگ و تاثیر آن بر زنان را نیز نمی توان نادیده گرفت. باید توجه داشت که همکنون بیش از ۶۰ درصد جمعیت سوریه با ناامنی غذایی روبرو هستند و وضعیت معیشتی مردم به شدت دشوار شده که این موضوع فشار مضاعفی بر مادران سوری وارد می کند. بر اساس گزارش سازمان غیرانتفاعی وردل ویژن در کانادا، هزینه مستقیم جنگ برای این کشور ۱ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است و در همین حال هزینههای غیر مستقیم بر زنان و کودکان یک تریلیون و ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است.
در سالهای آغازین جنگ سوریه، قرار بر این بود که حضور مستشاری ایران در آن کشور در راستای دفع تهدیدهای تکفیریها و پایان دادن سریع مخاصمات و برگزاری انتخابات با شرکت همه طرفهای درگیر باشد. این برنامه اما محقق نشد و حضور ما چه در سطح راهبردی و چه در سطح عملیاتی (تحت عنوان کلی «مدافعان حرم») نتوانست به پایان سریع درگیریها بیانجامد و برعکس، جنگ خانمانسوز سوریه و کشته شدن هزاران زن و کودک برای سالها ادامه یافت. در ریشهیابی این ناکامی تحلیلهای زیادی صورت گرفته ولی به هر حال شاید همان عللی که مانع از بازگشت سریع صلح در سوریه شد، مانع از کارآمدی اقدامات ما در دوران پساداعش نیز شده است و اعلام آمادگی ما برای بازسازی سوریه و عرضه اعتبارات مالی و صدور نفت رایگان به آن کشور (که از زمان حمایت دولت دمشق از ما در دوران دفاع مقدس ادامه داشته) تاثیری بر وضعیت کلی زندگی سوریها، و بطور خاص بهبود وضعیت زنان در آن کشور نداشته است.
هرچند در این مقاله کوشیدیم تا یک نگاه تاریخی به وضعیت تلفات زنان در جنگ سوریه داشته باشیم، اما نمیتوان نسبت به روند نگرانکننده تنشهای اجتماعی، سیاسی و نظامی در منطقه و لطمات و صدمات جبرانناپذیر آن بر زنان بیاعتنا بود. وضعیت زنان در عراق یا لبنان و افغانستان بسیار دردناک است. این کشورها سالهاست درگیریها و تنشهای داخلی و منطقهای را تجربه کرده و میکنند. شاید وقت آن رسیده باشد که مردان سیاستگذار که منطقه را به میدان جنگ و خونریزی تبدیل کردهاند، آن را به میدان رفاه و بهزیستی برای خود و خانوادههایشان بدل سازند.