با توجه به گزارشهای دریافتی در خصوص تغییر نام وزارت امور زنان افغانستان به وزارت امر به معروف و نهی از منکر توسط طالبان نگاهی داریم به تاریخچه این وزارتخانه و وزارتخانههایی که در کشورهای متعدد جهان به امور زنان اختصاص دارند. با توجه به این پیش زمینه، در این نوشتار این سوال را مطرح میکنیم که «چرا ایران وزارت زنان ندارد؟»
سایت زنان بررسی می کند: به گزارش برخی از منابع خبری همچون ایسنا و ۸ صبح افغانستان، طالبان وزارت امور زنان را به وزارت دعوت، ارشاد، و امر به معروف و نهی از منکر تغییر داده است. در بیست سال گذشته، این وزارتخانه با ۹ ریاست مرکزی، ۳۴ ریاست امور زنان در ولایات افغانستان حلقه اتصال جامعه زنان و دولت جمهوری اسلامی افغانستان بود و در راستای ارتقای سطح آگاهی و ظرفیت، بسیج، تشکل و مشارکت زنان تلاش میکرد.
وقتی طالبان کابینه سرپرست خود را معرفی کرد، وزیر امور زنان در میان وزیران سرپرست طالبان حضور نداشت اما سرپرست وزارت دعوت، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر معرفی شده بود. شیخ محمدخالد از سوی طالبان در این سمت قرار گرفته است. گمانهزنیها در خصوص حذف وزارت امور زنان توسط طالبان با این تغییرات به یقین نزدیکتر شده و به نگرانیهای زنان و مدافعان حقوق بشر بیشتر دامن زده است.
تغییر نام این وزارتخانه به نوعی تغییر مسیر تلاش مستمر زنان افغانستان برای دستیابی به عدالت جنسیتی و بهرهمندی از ظرفیت زنان این کشور است. تشکیل وزارت امور زنان در سال ۱۳۸۰ را می توان نتیجه بیش از ۷۸ سال تلاش زنان افغانستان دانست که با تشکیل موسسه عالی نسوان در سال ۱۳۲۲ و با هدف تشکل، آموزش و روشنگری زنان افغانستان آغاز شده بود. این موسسه ۲۰ سال پس از تشکیلش در سال ۱۳۴۲ زیر مجموعه وزارت کار و امور اجتماعی قرار گرفت و در سال ۱۳۵۷ به کلوپ مرکزی نسوان و سپس در سال ۱۳۶۵ به انجمن مرکزی نسوان تغییر نام داد و تا سال ۱۳۷۰ به فعالیتش ادامه داد. سازمان دیگری که از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰ پیشگام این حرکت بود و انجمن مرکزی نسوان را در کنار خود داشت، شورای سراسری زنان بود که در کابل و ولایات افغانستان نهادهای خود را ایجاد کرد. در سال ۱۳۷۰ و پیش از به قدرت رسیدن مجاهدین در کابل، موسسه عالی نسوان مجددا مسئول امور زنان شد. در سال ۱۳۷۳ وزارت کار و امور اجتماعی در کنار موسسه عالی نسوان میرمنو تولئه (جمعیت زنان) را ایجاد کرد که یکی از نهادهای دفاع از حقوق زنان بود. این تلاشها با آغاز حکومت طالبان در سال ۱۳۷۵ به مدت ۵ سال و تا سقوط طالبان در سال ۱۳۸۰ متوقف ماند و دوران سیاهی را برای زنان افغانستان رقم زد. با سقوط حکومت طالبان و بر اساس توافق کنفرانس بن به عنوان یک معاونت موقت در قوه مجریه آغاز به کار کرد که آغاز به کار وزارت امور زنان بود.
امروز تلاش زنان در بیش از هفتاد سال گذشته برای گشودن درهای پیشرفت بانوان با درهای بسته وزارت امور زنان مواجه شد. فیلمهای ارسالی برخی از ساکنان کابل به رسانهها، کارمندان زنی را در ورودی این ساختمان نشان میدهد که میگویند چند هفتهاست سعی میکنند سر کارشان برگردند ولی به آنها گفته میشود که به خانهشان برگردند. به نقل از خبرگزاری فارس، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان در رابطه با بکارگیری زنان در ادارت دولتی گفته که زنان نمیتوانند وزیر شوند.
سابقه فعالیتها و تشکلهای زنان در ایران به دوره جنبش مشروطه باز میگردد و از حدود سال ۱۲۸۵ سازمانهای زنان شکل گرفت که به اعتبار تاریخدانان یک خرده جنبش و بخشی از جنبش بزرگ ملی ایران با هدف استقلال کشور و اجرای قانون اساسی بود. زنان در انجمنهای خصوصی و تظاهرات و مبارزات دوران مشروطه شرکت کردند اما در آخر قانون اساسی مشروطه بسیاری از حقوق زنان را نادیده گرفت. در آن دوران به نامهایی چون انجمن حریت نسوان (آزادی زنان)، انجمن مخدرات وطن، اتحادیه غیبی نسوان، کمیته نسوان ایران، جمعیت نسوان وطنخواه، انجمن همت خواتین و انجمن آزادی زنان بر میخوریم.
در سالهای بعد از انقلاب مشروطه هم انجمنهای مستقل و فمنیستی با هدف حمایت از حقوق زنان به طور مستقل تاسیس شدند ولی تا آخر سال ۱۳۱۱ آخرین سازمان مستقل زنان منحل شد. پس از این دوره سازمانهایی وابسته به دولت یا احزاب سیاسی مانند کانون بانوان، سازمان زنان ایران، تشکیلات زنان حزب توده و انجمن باهماد آزادگان تشکیل شدند. در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ سازمانهای مستقل اما پارکنده چون حزب زنان و جمعیت زنان (روزنامه زن امروز) تشکیل شدند. در سال ۱۳۳۱ بیانیه ائتلاف سازمانهای زنان برای مطالبات سیاسی و اقتصادی قابل توجه است. در دهه ۱۳۳۰ اکثر فعالیتهای حقوقی زنان در چارچوب فعالیتهای دولت قرار گرفت و در نهایت این جنبش اجتماعی تحت سازمان زنان ایران نمود یافت.
پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ وضعیت زنان بار دیگر تغییر کرد. تغییر برخی از قوانین از جمله قانون خانواده و شرایط حضانت فرزندن و بحث حجاب، چالشهای جدیدی برای زنان به وجود آورد. در چنین متنی بود که کارزارهایی همچون هماندیشی زنان، کمپین یک میلیون امضا و کمپین قانون بیسنگسار نمود پیدا کردند. با تغییر نوع نگرش به قانون، رشته مطالعات زنان نیز به اعتقاد غلامعلی حداد عادل رئیس وقت شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی در تعارض جدی با اسلام قرار داشت و به رشته مطالعات خانواده و حقوق زن در اسلام تغییر نام داد.
در دهه دوم انقلاب اسلامی شورای فرهنگی-اجتماعی زنان تشکیل و فعالیت خود را به عنوان اولین شورای سیاست گذار و برنامه ریز در حوزه زنان پس از نقلاب را در تیرماه ۱۳۶۷ آغاز کرد. کمیسیون امور بانوان در سال ۱۳۶۸ در مجلس تشکیل شد و به مرور با گسترش کمیسیون امور زنان در شهرستانها که اولین آن قم بود مسیر برای شکلگیری دفتر امور بانوان در وزارت کشور در سال ۱۳۶۹ هموار گشت. در سال ۱۳۷۰ به پیشنهاد رئیس جمهور وقت، آیتالله هاشمی رفسنجانی، حکم مشاوری رئیس جمهور در امور زنان در آذرماه ۱۳۷۰ به خانم شهلا حبیبی اعطا شد. دفتر امور بانوان نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۷ به حکم رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی به مرکز امور مشارکت زنان تغییر نام داد و زهرا شجاعی در این سمت قرار گرفت. به گفته خانم شجاعی، برای اولین بار و بعد از بیست سال از پیروزی انقلاب، سد حضور زنان در عرصه سیاسی شکست و ایشان و خانم معصومه ابتکار در کابینه حضور پیدا کردند.
در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و در اولین اقدام او این مرکز به مرکز امور زنان و خانواده تغییر نام داد و در شهریور سال ۱۳۸۴ نسرین سلطانخواه را مشاور امور زنان خود کرد. سرانجام در سال ۱۳۹۲ و در آخرین روزهای کاری دولت دهم این مرکز به معاونت امور زنان و خانواده ارتقا یافت. شهیندخت مولاوردی در دولت روحانی از مهرماه ۱۳۹۲ در سمت معاون رئیس جمهور قرار گرفت. وی این سمت را در دولت دوازدهم به معصومه ابتکار واگذار کرد. امروز اما این معاونت به خانم انیسه خزعلی سپرده شده که پیشتر درباره ایشان نوشتهایم و نگرانی های جامعه زنان را طرح کرده ایم.
در حال حاضر دست کم در ۲۵ کشور جهان وزارت زنان داریم. در این فهرست به نام کشورهایی چون استرالیا، مالزی، زلاندنو، بریتانیا، دانمارک، سوئد، زیمبابوه، سریلانکا، کره جنوبی، پرو، نیجریه، نیکاراگوئا، نپال، آرژانتین، کامبوج، شیلی، فرانسه، آلمان، غنا، هند و اندونزی بر میخوریم. نام ایران اما در این فهرست غایب است. به راستی چرا در ایران وزارت زنان نداریم؟ مسیری که جنبش زنان ایران طی صدسال گذشته طی کرده، بسیار طولانی و پرچالش بوده است و اکنون جا دارد که زنان ما جایگاهی متعالیتر در ساختار سیاسی کشور داشته باشند. از سوی، طالبان وزارت زنان افغانستان را منحل کرده و از دیگر سو، کشورهای توسعه یافته ای همچون استرالیا و آلمان برای زنانشان وزارتخانه تشکیل داده اند. موضع ما در این میان چیست و میخواهیم در کجای تاریخ و جغرافیا قرار بگیریم؟